|
سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:, :: 14:48 :: نويسنده : مریم
اي كاش مي توانستم بگويم چقدر دوستت دارم
![]()
![]()
سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:, :: 14:21 :: نويسنده : مریم
به قدر هر چه گل دیدم مرا آزار کردی تو خیانت را دوباره در دلم تکرار کردی تو عجب دیوانه بودم من که دل بستم به چشمانت و کار این قلب دیوانه را دشوار کردی تو چقدر اشعار زیبا برایم خواندی و گفتی و بازی با دل بیمار من بسیار کردی تو نمی بایست نفرین آخرین پیمان ما باشد مرا اما به این کار غلط ناچار کردی تو چه حسنی داشت درد این شکست تلخ مرا از خواب عشق و عاشقی بیدار کردی تو... ![]()
سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:, :: 13:44 :: نويسنده : مریم
یك زوج در اوايل 60 سالگي، در يك رستوران كوچيك رمانتيك سي و پنجمين سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن. ناگهان يك پري كوچولوِ قشنگ سر ميزشون ظاهر شد و گفت: چون شما زوجي اينچنين مثال زدني هستين و درتمام اين مدت به هم وفادار موندين، هر كدومتون مي تونين يك آرزو بكنين. من مي خوام به همراه همسر عزيزم، دور دنيا سفر كنم. و اجي مجي لا ترجي دو تا بليط درجه یک در دستش ظاهر شد. چند لحظه فكر كرد و گفت: خب، اين خيلي رمانتيكه ولي چنين موقعيتي فقط يك بار در زندگي آدم اتفاق مي افته، بنابراين، خيلي متاسفم عزيزم ولي آرزوي من اينه كه همسري 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم. و آقا 92 ساله شد! ![]()
دو شنبه 29 فروردين 1390برچسب:, :: 13:55 :: نويسنده : مریم
![]()
یک شنبه 28 فروردين 1390برچسب:, :: 11:3 :: نويسنده : مریم
اگه قراره فردا من فرتی بمیرم ........ باید خنگ باشم دنیا رو جدی بگیرم ![]()
یک شنبه 28 فروردين 1390برچسب:, :: 10:59 :: نويسنده : مریم
دلم خیلی تنگ شده..... .....برای کسی که وقتی ناراحت بودم میتونستم بهش پناه ببرم .... برای کسی که وقتی می ترسیدم حامی من بود . . .
نمی دونم کجای این دنیا گمی/ هنوزم با منی یا که جدا شدی اینا تقصیر منه ، دلامون نزدیک همه/به خاطر منه بینمون انگیزه کمه
![]()
![]() |